برو ای خوب من، هم بغض دریا شو ، خداحافظ
برو با بی کسی هایت هم آوا شو ، خداحافظ
تو را با من نمی خواهم که “ما” معنا کنم دیگر
برو با یک “من ِ” دیگر بمان٬ “ما” شو، خداحافظ . . .
نـــــه لیاقت تــــو بـــــه احساس مـــن !
چیزی بــــه هــــم بدهکار نیستیم،
بــــه سلامـــت . . .
پنهان کردن اشک پشت لبخند خیلی سخته !!!
اینکه بغض داشته باشی
و این که خودت را در هجوم تنهایی سرپا نگه داری
و دائم به خودت بگی قوی باش
ولی می دونی که قوی نیستی
و دلت اونقدر گرفته و تو سینه سنگینی می کنه
که احساس خفگی بهت دست میده
اونجاست که میخواهی با تمام وجودت
فریاد بزنی فریاد...!!!
اما بغض راه فریاد تو بسته
و تو همچنان سکوت می کنی ،
سكوت
وسکوت
وسکوت...
بود که با شنيدنش حرفهايت در ذهنم تکرار ميشد هميشه جايي بود که با ديدنش ياد تو در خاطرم زنده ميشد ، هميشه آهنگي
بغض هم براي خودش رويايي داشت ...
دلش مي خواست لبخند بزند ولي نميتوانست !
از همان نزديکي بوي باران را حس کرد .
بغض ترک خورد و ...
نم نم باريد ...!
برای کسی که میگوید صداش گرفته
سرش سنگیه ٬
و آب ریزش بینی دارد ٬
هی نسخه نپیچید ! شاید بغضی در گلویش ترکیده باشد ... !
هــر قدر هـــــم کـــه محکــــم باشــــي يـــک لبخنـــــد
يـــک نگــــــــاه
يـک عطر آشنـا
يــک صــــــــدا
يــک يـــــــــــاد از درون داغونـــت مي کــــند هــر قدر هـــــم کـــه محکــــم باشــــي.....!
هر چه زیباست مرا یاد تو می اندازد
تو گران مایه ترین تصویری
من اگر قاب تو باشم کافیست
ای صمیمانه ترین آیت مهر
ماندن، سنگ بودن است و رفتن، رود بودن .
شدن
بنگر که سنگ بودن به کجا مي رسد جز خاک
،
و رود بودن به کجا مي رود جز دريا شدن ...

همیشه می گفتند ترک عادت موجب مرض است
اما اینبار موجب مرگ میشود ترک عادتِ با تو بودن . . .
چه در دریــــــــــــــا
چه در رویــــــــــــــا

بر من مدم ، خاکسترم گر به باد رود سرخی ام را تاب نخواهی آورد …
بگذار گمان کنی خاموشم
گفتند محبت کن ، از محبت خارها گل میشود …
محبت کردم اما هیچکس گل نشد ؛ فقط خارم کردند
حالم توپ است …
حال همان توپی را دارم که افتاده در خانه ی همسایه ای که تهدید کرده اگر بار دیگر بیفتد با کارد پنچرش میکنم
اما !
مى شود کمکم کنید!؟
آى جماعت !
شما دقیقا چه رنگى هستید؟